رنگارنگ
<$BlogPageTitle$>
About




سلام به وبلاگ ما خوش اومدین لطفا نظر بزارین اگه نظر ندید خیلی ناراحت میشیم با همه تبادل لینک میکنیم بی معرفت نباشین و همیشه سر بزنید ..... حالا از وب دیدن کنید ....

leave some drops.

Archive


Category


♥(ˆ⌣ˆԅ)

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->



Alternative content


چترفراموشی

کــد کــَج شــُدَنِ تَصــآویر

کلبه تنهایی من

♪ پانوق ما دوتا ♪

میسی عکاس

میسی عکاس


parsskin go Up

Up Page


Pink Transparent Star آيکـُن هاي ِ دختره

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

آيکـُن هاي ِ دختره

آيکـُن هاي ِ دختره

آيکـُن هاي ِ دختره

آيکـُن هاي ِ دختره

آيکـُن هاي ِ دختره

آیکـــون هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

آیکـــون هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

دخترونه & پسرونه

دخترونه & پسرونه

اینم ریشه پ ن پ

 

 

 

 

 

مقبره شهر,مقبره,پ ن پ,پ نه په,یوسف و زلیخا


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, | 16:49 | ترنم |

ازدواج

پسره تو کلیسا نشسته بوده،یهو میبینه یه دختر خیلی خوشگل میاد تو.

میدوه میره پشت یه مجسمه قایم میشه.

دختره میاد میشنه پشت محراب و میگه:ای خدا!تو به من همه چی دادی،پول دادی،

قیافه دادی،خانواده خوب دادی....فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه...

یا حضرت مسیح!خودت کمکم کن!پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه:

عیسی هل نده!هل نده زشته،خودم میرم!


برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, | 17:44 | ترنم |

تشیع جنازه

یک بابایی داشته از سرکار برمیگشته خونه،یهو میبینه یک جمع عظیمی دارن

تشیع جنازه میکنند،منتها یجور عجیب غریبی:اول صف یه سری ملت دارن دوتا تابوت رو..

میبرن،بعد یک یارو با سگش راه میره،بعد از اون هم یک صف500 متری ملت دارن 

دنبالشون میرن.یارو کف میکنه،میره پیش جناب سگ دار،میگه تسلیت عرض میکنم قربان

خیلی شرمندم..میشه بگید جریان چیه؟یارو میگه:والله تابوت جلوییه خانممه،پشتیش هم

مار خانمم...هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره کرده!مرده ناراحت میشه،همینجور

شروع میکنه پشت سر یارو راه رفتن،بعد از یه مدت برمیگرده میگه:ببخشید من خیلی

براتون متاسفم،میدونم الانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست،ولی ممکنه یک شب

سگ شمارو قرض بگیرم؟!مرده یه نگاهی بهش میکنه،اشاره میکنه به 500 متر 

جمعیتی که پشت سر،میگه:برو ته صف!

 


برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, | 17:43 | ترنم |

جذابیت حقیقی

مهربانی زیبایی جذابیت اخلاق

دختر دانش‌آموزی صورتی زشت داشت. دندان‌هایی نامتناسب با گونه‌هایش، موهای کم‌پشت و رنگ چهره‌ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند. نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه‌وارد ایستاد و از او پرسید: میدونی زشت‌ترین دختر این کلاسی؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید… بعضی ها هم اغراق‌آمیزتر می خندیدند.

 

اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله‌ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه‌ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی. او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.

او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم‌عسلی و به یکی ابروکمانی و…. به یکی از دبیران، لقب خوش‌اخلاق‌ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب‌ترین یاور دانش‌آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف‌هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه‌های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.

سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری‌اش احساس کردم شدیداً به او علاقه‌مندم. ۵ سال پیش وقتی برای خواستگاری‌اش رفتم، دلیل علاقه‌ام را جذابیت سحرآمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی‌اش گفت:

برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند. روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟ همسرم جواب داد: من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم؛ و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.


برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, | 13:26 | ترنم |

درخشش خورشید

روزی پسر بچه‌ای در خیابان سکه‌ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز، سرش را به دنبال گنج به سمت پایین بگیرد! او در طول زندگی، ۲۹۶ سکه ۱ سنتی، ۴۸ سکه ۵ سنتی، ۱۹ سکه ۱۰ سنتی، ۱۶ سکه ۲۵ سنتی، ۲ سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده ۱ دلاری پیدا کرد؛ یعنی در مجموع ۱۳ دلار و ۲۶ سنت.

 

در برابر به دست آوردن این ۱۳ دلار و ۲۶ سنت، او زیبایی دل انگیز ۳۱۳۹۱ طلوع خورشید، درخشش ۱۳۷ رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد. او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می‌آمدند، ندید. پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.

 

درخشش خورشید


برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, | 15:53 | ترنم |

خدا هیچکسی رو اینطوری ضایع نکنه

 

داستان خنده دار, پارمیدا

 

علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟

دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.

علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.

وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.

آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط

عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا

چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم

از توی بغلم تکون ...

دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!

منبع:p30data.com




برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, | 14:28 | ترنم |

مغز خانم ها و آقایون

 

مطالب خنده دار

 

بالاخره دكتر وارد شد ، با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي .

دكتر در حالي كه قيافه نگراني به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه بايد حامل خبر بدي براتون باشم , تنها اميدي كه در حال حاضر براي عزيزتون باقي مونده، پيوند مغزه ."

"اين عمل ، كاملا در مرحله أزمايش ، ريسكي و خطرناكه ولي در عين حال راه ديگه اي هم وجود نداره, بيمه كل هزينه عمل را پرداخت ميكنه ولي هز ينه مغز رو خودتون بايد پرداخت كنين ."

اعضا خانواده در سكوت مطلق به گفته هاي دكتر گوش مي كردن , بعد از مدتي بالاخره يكيشون پرسيد :" خب , قيمت يه مغز چنده؟";

دكتر بلافاصله جواب داد :"5000$ براي مغز يك مرد و 200$ براي مغز يك زن ."

 

اقایونی که آماده ضایع شدن هستن و خانوم هایی که تا اینجا

از داستان ناراضی بودن سریع ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
more
دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, | 17:57 | ترنم |

به این دختر نگاه کنید!!!

برای خواندن توضیحات به ادامه مطلب بروید


برچسب‌ها: <-TagName->
more
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, | 13:17 | ترنم |

صفحه قبل 1 صفحه بعد